-->-->-->
-->-->-->
-->-->-->
مكانات سايت
-->-->-->
مادرم یک چشم نداشت. در کودکی براثر حادثه یک چشمش را ازدست داده بود. من کلاس سوم دبستان بودم و برادرم کلاس اول. برای من آنقدر قیافه مامان عادی شده بود که در نقاشیهایم هم متوجه نقص عضو او نمیشدم و همیشه او را با دو چشم نقاشی میکردم. فقط در اتوبوس یا خیابان وقتی بچهها و مادر و پدرشان با تعجب به مامان نگاه میکردند و پدر و مادرها که سعی میکردند سوال بچه خود را به نحوی که مامان متوجه یا ناراحت نشود، جواب بدهند، متوجه این موضوع میشدم و گهگاه یادم میافتاد که مامان یک چشم ندارد…
دیگه نیست...به خداوندی خدا حلالش نمیکنم......
برچسب : نویسنده : جاوید... javid47 بازدید : 341